در ادامه مباحث کارشناسانه «برنامهای برای عدالت و پیشرفت» در این نوشتار ضمن بررسی موضوع در شرایط پیچیده جهان کنونی - که با گسترش ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی روبهرو هستیم و تأثیرات انکارناپذیری بر هویت ملی خواهد گذاشت- به تهدیدها و فرصتهای این شرایط بر هویت ملی خواهیم پرداخت و به اقدامات لازم برای تقویت هویت ملی اشارهای خواهیم داشت که از نظرتان خواهد گذشت.
مفهوم هویت و هویت ملی بهعنوان یک مفهوم تازه در علوم اجتماعی مورد توجه صاحبنظران قرار گرفته است. موضوع هویت با ورود به دنیای مدرن و سر برآوردن هویتهای تازه و خدشهدار شدن هویتهای پیشین، مورد توجه اندیشمندان در حوزههای مختلف قرار گرفت. همچنین ظهور پستمدرنیسم که بهشدت تکثرگرا، چندپاره و نسبیتگراست و جریان جهانی شدن و گذشتن از مرزهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، شتابگرفتن تغییرات، رخداد انقلاب الکترونیک و حرکت به سمت جامعه اطلاعاتی و شبکهای در عصر حاضر مزید بر علت شد و هویت و بحران آن به عنوان چالشی جهانی مورد توجه قرار گرفت.
هویت امری ذاتی نیست بلکه محصول توافق بوده و همواره در حال ساخته شدن است. درباره اینکه هویت، محصول توافق و مبتنی بر شباهت و تداوم باشد یا تفاوت و تمایز عامل اصلی ایجاد آن قلمداد شود؛ میان اکثر قریب به اتفاق نظریهپردازان هویت، اجماعنظر وجود دارد اما درباره کاربرد این معانی، باب چون و چرا همچنان گشوده است. اغلب روانشناسان و نظریهپردازان شخصیت، هویت را امری فردی و شخصی دانسته و معتقدند که دو معنا و جنبه هویت (شباهت و تفاوت) معطوف به ویژگیهای شخصیتی و احساسی فرد هستند. اما برخلاف این نگرش که هویت را نوعی احساس استقلال، تداوم و تمایز شخصی تلقی میکند، روانشناسان اجتماعی و جامعهشناسان براین باورند که هویت حتی هویت فردی امری غیرشخصی یا بهعبارت دیگر امری اجتماعی است که به واسطه دیالکتیک میان فرد و جامعه شکل میگیرد. از دیدگاه این افراد، هر چند هویت معمولاً در نگرشها و احساسات شخصی افراد نمود پیدا میکند ولی زمینه و بستر شکلگیری آن، زندگی جمعی است و تصویری که فرد از خود میسازد.
هویت ملی ما همیشه به دلایل تاریخی و سیاسی و اجتماعی دچار تغییر بوده است زیرا ایران ضمن اینکه کشوری است در حاشیه تمدنها در بسیاری از زمانها و دورهها میل به مرکزیت نیز داشته است. این وضعیت دوگانه که بیشتر پارادوکسیکال است، هویت ایرانی را چندوجهی کرده است زیرا نوع رابطه بین این دو وضعیت از طریق وضعیت واسطی ممکن میشده است. چندوجهی شدن هویت ایرانی به معنی پیچیدگی آن است.
بهنظر میآید جامعه ایرانی در طول تاریخ، با مؤلفههای هویتی متفاوتی روبهرو بوده است. ورود عناصر غریب و ناآشنا در مرحله اول و مورد قبول در مرحله بعد راه اصلی نوسازی هویت ملی در گذر تاریخ بوده که همه از طریق تعامل بین فرهنگی و تمدنی حاصل شده است. بهعبارت دیگر، آنچه موجب شده تا تمدن و فرهنگ ایرانی تاکنون باقی بماند، تعاملپذیری جهان ایرانی با جهانهای دیگر (اعم از تمدن اسلامی، عربی و غربی) است.
جهان امروز هم، جهانی است که به تکثر ارزشها دچار شده است؛ جهانی چند پاره و با شیوههای متعدد زندگی که تعریف واحدی از ارزش وجود ندارد؛ جهانی که به قول سارتر ارزشها مقدم بر ما نیستند و متاخر بر ما هستند. بدینمعنا که رفتار ما وقتی ارزشی میشود که با یک ارزش منطقی منطبق باشد و نه رفتار ما هنگامی ارزشی میشود که خودمان راوی و مقلد آن باشیم.
به زبان دیگر، ارزشها محصول رفتار ما هستند و نه مقدم بر رفتار و شخصیت ما.
در دنیای کنونی تعریف واحدی از ارزشها و خوبی و بدی وجود ندارد و ارزشها دچار نوعی تحول و چندپارگی شدهاند. نتیجه این چندپارگی نوعی از تفاهم و نسبیت است و در واقع ما در جزیرههایی زندگی میکنیم که با زنجیره دادهها به هم وصل شدهاند. ما در جهانی زندگی میکنیم که منشهای متعدد زندگی وجود دارد. نتیجه فلسفی و نظری وجود این منشهای گوناگون این است که جهان، جهانی است با ارزشهای نسبی و با تعاریف محلی و ملی؛ یعنی اگر شما در جهانی زندگی کردید که هر کسی برای خودش یک نظامنامه ارزشی داشت و به آن معتقد و پایبند بود، پس در جهانی زندگی میکنید که ارزشهای متفاوت وجود دارد.
این ارزشها نهادینه شده و مردم هر منطقهای براساس این ارزشها زندگی میکنند. بنابراین یک ارزش واحد یا معیار سراسری یا منش واحدی که هویت ذاتی همه انسانها را تعریف کند و مورد اتفاق هم باشد وجود ندارد. جهان امروز، جهان چندپارگی ارزشهاست. در دنیای جزیرههای ارزشی بومی و محلی، معیار واحد اخلاقی وجود ندارد. در این جهان نو، شبکهای ظاهری برای انسانها حق انتخاب قائل میشود و مکاتب گوناگون، ارزشهای متفاوت را تبلیغ و ارائه میکنند. ویژگی دیگر جهان نو که نتیجه آن بحران هویت است، رشد بسیار گسترده رسانههای جمعی و بروز و ظهور یک اصطلاح مهم بهنام تکنولوژی اطلاعات است. جهان امروز قدرت را براساس تکنولوژی اطلاعات تولید میکند. امروز تولید ثروت براساس قدرت نرم، دیپلماسی و رسانه و فناوری اطلاعات تولید میشود.
تحولات و فرایندهای ناشی از جهانی شدن، وضعیتی را بهوجود آورده است که از یک سو -متأثر از فرایند یکسانسازی فرهنگی- تغییرات بنیادینی در سطح هویتی و فرهنگی جوامع رخ میدهد که ممکن است آنها را به سمت بیهویتی و عدمتعادل سوق دهد و از سوی دیگر، بهرهبرداری کارشناسانه از این فضای تازه، در پرتو یک برنامه راهبردی دقیق، میتواند مزایای بسیاری را در حفظ و تحکیم مبانی هویتی و فرهنگی و تحدید سیاستهای ناشی از یکسانسازی هویتی به ارمغان آورد.
امروزه ما در جامعه شبکهای زندگی میکنیم. در جامعه شبکهای دیگر وقت این را نداریم که معطل شویم تا بخواهیم تحول و تغییر قبلی را بفهمیم و تحلیل کنیم، رخداد بعدی حادث شده و این روند همچنان ادامه دارد. در جامعه شبکهای، ما در جایی بهسر میبریم که فرهنگ ساخته شده و معیارها در آن طراحی و تولید میشوند. در این جامعه، تکنولوژی اطلاعات، عامل ساخت فرهنگ و معیار و اخلاق است و بنیانهای آن، قدرت، ثروت و تجربه است.
این یک واقعیت است که ویژگی جهاننو سلطه رسانهها بر اجتماع است. تکنولوژی اطلاعات قدرت، ثروت و تجربه را بهعنوان معنا و هویت تولید میکند. امروزه دیگر این منشهای سنتی و فرهنگی نیستند که هویت یک فرد را میسازند بلکه انسانها خیلی ساده، تحتتأثیر جریانات روز قرار میگیرند و با هر موجی به این سو و آن سو متمایل میشوند.
در جامعه شبکهای، این رسانهها هستند که منشها، کنشها و حتی واکنشها را میسازند و هویتهای نوین را خلق میکنند و رقم میزنند. نتیجه و اوج حضور در این وضعیت فکری و فرهنگی، سطحی شدن افکار عمومی است. در عصر نوین، به قول مک لوهان جهان رسانهای عقل را مبدل به چشم میکند و تلویزیون امتداد دیدن انسانها و نه امتداد اندیشه آنها میشود. در این شرایط، من وجودی هر فرد به سختی قادر است خود را از نظم موجود جدا سازد؛ بهعبارت دیگر من وجودی هر کس با اینکه بهخاطر هویتیابی تلاش میکند ولی برای او میسر نیست که جدای از نظم حاکم، خویشتن خویش را بشناسد زیرا که من وجودی در ریختهای نوین اجتماعی و در نظم موجود، ساخته و پرداخته شده و خود و دیگر منها را نیز مبتنی برهمین پایه مورد شناسایی و داوری قرار میدهد. پس، ساخت من ساختی است که بر من سلطه افکنده است. درحالیکه تمایلات، انگیزهها، احساسات و نیز قوای برانگیزاننده ما پیش از هنجارشدن، ربطی به ساختارمندی جامعه ندارد بلکه از آن خود من بوده است.
اما ساختار اجتماعی موجود که در موجودیت ما دخل و تصرف قطعی دارد ریخت اجتماعی را به ما القا میکند و جاری گردانده و منها را بهگونهای میسازد که خود میخواهد. بر این اساس در جوامع امروزی به جهت عدمآگاهی مناسب و کافی افراد از وضعیت سیال اجتماع خود و عدماستقلال و کمبود خودباوری و همچنین افزایش شدت وابستگی به دیگران، افزایش سطح توقع و انتظارات نامعقول از اطرافیان و در نهایت عدمپرورش نیروهای بالقوه برای ارائه توانایی زیاد دیده میشود. بههمین دلیل است که از بعد مدیریتی نقش نخبگان، خبرگان، رهبران و پیشتازان در جامعه دانش محور هر روز جدیتر از گذشته میشود و هویت جمعی و عقلانیت ارتباطی سرنوشت سازمانها و جوامع را رقم میزند.
ایران بهدلیل موقعیت جغرافیاییاش از تنوع فرهنگی برخوردار بوده است و هر یک از طوایف و اقوام به حفظ کلیت ایرانی علاقهمند بودند و این کلیت در اعصار متمادی بهصورت اعجابآوری حفظ شده است. یکی از مختصات هویت ملی تنوع آن است. ایرانیان در طول تاریخ حیات خود، بهدلیل موقعیت خاص جغرافیایی در دادوستد دائم فرهنگی با دیگران بهسر میبردهاند. همین امر سبب شده است تا هویت ملی ما آمیزهای از هویتهای فرهنگی مختلف بشری شود. بنابراین از خصلتهای مهم هویت فرهنگی ایران، جذب و هضم هویتهای فرهنگی بیگانه است.
با ورود به فرایند جهانی شدن و مفاهیمی چون سازگاری فرهنگی، کثرتگرایی فرهنگی، نسبیتگرایی فرهنگی و... هویت فرهنگی ما میتواند نمونه قابل توجهی بهعنوان یک مدل فرهنگی مسالمتجو در جهان مطرح باشد. هویت ملی ما، نزدیک به سههزار سال پیشینه دارد طی این دوران دراز، پیوستگیاش را از دست نداده و نوعی خودآگاهی فرهنگی و تعلق به هویت فرهنگی ملی در ذهن مردم ایران همواره حضور داشته است.
برای شناخت عناصر تعیینکننده هویت فرهنگی ایران، باید حوزهای بس گستردهتر از قلمرو جغرافیایی ملی کنونی را درنظر آوریم زیرا این هویت فرهنگی کهن بسیار پیش از تعیین مرزبندیهای جغرافیایی رسمی کنونی ایران، شکل گرفت و در یک دوران چندهزار ساله، پهنه وسیعی از جهان را شامل شد. مفهوم ایران، برای ایرانیان، فراتر از واحدی سیاسی- اجتماعی معنایی فرهنگی دارد.
امروزه که اینترنت حوزه عمومی جهان است و همگان را با مسائل جهان آشنا میسازد، هویتهای فرهنگی مختلف و ازجمله ایران نیز میتوانند صدای خود را به گوش دیگران برسانند. جهانی شدن در زمینه فرهنگی، این توانایی و ظرفیت را به افراد و گروهها میدهد و آنها را به شیوههای ارتباطی کارآمد و دستیابتر مجهز میسازد تا بیانکننده هویت فرهنگی خویش باشند. بنابراین مسئولین فرهنگی جامعه ایران باید به بینشی صحیح مجهز شوند تا بتوانند ظرفیتهای بالنده هویت فرهنگی ایران را در سطح جهان اشاعه دهند و همچنین هویت فرهنگی خویش را از دستاندازیها و تهاجمهای فرهنگهای دیگر محافظت کنند.
همچنین باید این نکته را متذکر شد که هویت ملی هر جامعهای، رفتارها، عملکردها، برنامهها و سیاستهای آن جامعه را شکل میدهد و واقعیتهای اجتماعی- سیاسی را رقم میزند. بر این اساس هویت ملی گذشته از ویژگیهای مثبت و منحصربهفرد که میتواند چشمانداز روشنی برای ارائه خود در فرایند جهانی شدن داشته باشد، دارای برخی ویژگیهای منفی نیز هست که باید با مدیریت آگاهانه مسئولین فرهنگی جامعه، آنها را هم در سطح عوام و هم در سطح خواص، برطرف کرد. البته بحث درباره ویژگیها و خصلتهای منفی هویت ملی در این مقاله نمیگنجد و امید است که پژوهندگان مطالعات فرهنگی ایران در اینباره به مطالعه و تحقیق همت بگمارند.
چارهکار برای حفظ هویت ملی در فرایند جهانیشدن، محور دانستن هویت ملی و عرضی شمردن فرهنگها و باورهایی است که بر هویت ملی ما حمل میشود. برای جلوگیری از بحران هویت و چندپارگی فرهنگی، وحدت هویتمان را در عین کثرت آن فرض کنیم و بپذیریم. بهعبارت دیگر با درنظر گرفتن وجوه مشترک فرهنگی خودمان به پارادایم واحدی دست یابیم که بهمثابه درختی تناور در مقابل توفان تمدنها، اندیشهها و فرهنگهای مهاجم که در فرایند جهانیشدن جلوه و نمود پیدا کرده است، پایداری نشان دهد.
بنابراین هویت فرهنگی ایران از ظرفیتهای بالقوهای برای اشاعه در سطح جهانی برخوردار است و این وظیفه مهم یعنی بازسازی هویت ملی بهعهده فرهیختگان و مسئولین فرهنگی جامعه است که با ارائه راهکارهای مناسب عناصر هویتبخش فرهنگی ایران را در سطح جهان شناسایی کرده و اشاعه دهند.
شکلگیری انقلاب اسلامی در سال1357هویت ملی ما را بار دیگر تحتتأثیر شدیدی قرار داد و نسل انقلابی را خودباور، دارای اعتماد بهنفس، منسجم، ایثارگر، مسئولیتپذیر و میهن دوست بار آورد. جنگ تحمیلی محمل مناسبی برای تقویت این مولفههای مثبت فرهنگی شد و دستاوردهای بینظیری را برای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران به بار آورد. اما پایان جنگ و فاصله گرفتن از ارزشهای والای انقلاب اسلامی در کنار تهاجم فرهنگی گسترده غرب- که مقاممعظم رهبری از اوایل دهه70 هجری شمسی هشدارهای لازم را به مسئولین دادند- و تلاش دشمن در اسلامهراسی، شیعههراسی و ایران هراسی دستبهدست هم داد تا کمکم این مولفههای زیربنایی و مبنایی هویت ملی تحتتأثیر قرار بگیرد.
اهمیت و ضرورت شکلگیری هویت ملی در افراد، دستاندرکاران را وامیدارد که با دقت نظر و اعمال حساسیتهای لازم روشهای مناسبی برای ایجاد آگاهی و حس تعلق به هویت ملی در جوانان فراهم آورند و موجب بروز رفتارهای مناسب فردی و اجتماعی در این زمینه شوند.
جامعه کنونی ایران که مدت کوتاهی از عمر آن میگذرد، بر پایه و اساس یک انقلاب فرهنگی شکل گرفته است و یکی از هدفهای آن تغییر در هویت فرهنگی- اجتماعی است ولی آنچه قابل تأمل و تدبر است آنکه این جامعه و تغییراتی که در آن رخ داده است متأثر از فضای حاکم بر جهان بشر است؛ جهانی که قرن ارتباطات را در سده اخیر بهخود اختصاص داده است. فعالیت رسانهها و صنایع فرهنگی نوین نقش تعیین کنندهای در باورها و نگرشها و اعتقادات فرهنگی ملی دارد.
یکی از عوامل مؤثر در هویت فرهنگی، تغییرات سریع فرهنگی- اجتماعی در جامعه است که باعث بروز خلأ و شکاف فرهنگی و برخی حرکات و رفتارهایی در سطح جامعه شده است. یکی از مشکلاتی که در جامعه امروزی ما ظهور و بروز پیدا کرده است، مسئله هویت ملی است. گاه شاهد آن هستیم که هنجارهای فرهنگ ملی و بومی و تعداد در خور توجهی از آنان به نحو مطلوب درونی نشده است و به همین دلیل ملاحظه میشود که رفتارها و عناصر فرهنگی دیگری در رفتار و ظواهر آنها به مقدار چشمگیری ظهور و بروز کرده است. در این راستا اقدامات ذیل جهت تقویت هویت ملی پیشنهاد میشود.
اقدامات
1 - معرفی و تبیین دستاوردهای ملی در سطح جامعه و تلاش در جهت تقویت هویت ملی از طریق:
- تقویت باور به خود ملی و اعتماد به نفس ملی
- تقویت و ارتقای سطح وفاق و انسجام ملی
- معرفی بیشتر تاریخ و مفاخر ملی و اسلامی به نسل جوان
- پاسداشت مولفههای زندهنگاهدارنده افتخارات ملی نظیر شهادتطلبی، ایثار، میهندوستی و تلاشگری
- ترویج ارزشهای سیاسی برآمده از نظام جمهوری اسلامی ایران
2 - برای نهادینهسازی مولفههای مثبت فرهنگ اسلامی و ملی، دولت پس از تعیین و ارزیابی شاخصهای لازم، اقدامات مناسب را برای پرورش این مولفهها در دانشآموزان و دانشجویان از طریق گنجاندن آنها در منابع درسی انجام میدهد.
3 - دولت برای تقویت هویت ملی در سطح آحاد افراد جامعه از طریق شیوههای مختلف تربیتی و بهویژه ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی جدید اقدام میکند.
4 - وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهطور سالانه میزان پیشرفت مولفههای هویت ملی را ارزیابی میکند.
5 - سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و وزارت امور خارجه با همکاری یکدیگر ضمن بهرهبرداری از ظرفیتهای فرهنگی برای تقویت روابط بینالمللی و ارائه تصویر مطلوب از ایران به جهانیان برای کاهش سطح اسلامهراسی و ایرانهراسی تلاش و در کنار آن سعی میکنند تا از طریق عناصری مانند زبان و ادبیات فارسی، دین، آثار هنری، میراث فرهنگی و... و با دراختیارداشتن ابزارهای ناشی از جهانیشدن(تکنولوژی و دانش)، فرهنگهای جهانی را تحتتأثیر قرار دهند.